«فرج سرکوهی» عضو فعال گروهک ضدانقلاب موسوم به "کانون نویسندگان ایران" که هم اکنون در آلمان اقامت گزیده، در یادداشتی با عنوان "خطای تحلیلگران منتقد در شناخت ماهیت احمدی نژاد" برای وب سایت بی بی سی فارسی (BBCPersian)، اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به دلیل عدم شناخت عمیق از دکتر محمود احمدی نژاد به باد انتقاد گرفته است.
بخش عمده نوشتار یادشده، از منظرتان می گذرد:
(فرج سرکوهی)
««تحلیلگرانی که تا چندی پیش محمود احمدی نژاد را رئیس جمهور برکشیده رهبر، سپاه و دیگر نهادهای امنیتی و نظامی دانسته و پیروزی او را پیروزی "حزب پادگانی" ارزیابی می کردند، این روزها اینگونه برداشت ها را تکرار نمی کنند؛ اما هیچ یک از آنان، از نویسندگان منفرد تا سازمان های سیاسی، به این پرسش پاسخ نداده اند که چه ذهنیت و بینشی به تحلیل های قبلی آنان در باره معنا و ماهیت سیاسی-اجتماعی آقای احمدی نژاد منجر شد؟
مسکوت گذاشتن خطاهای معرفتی بدون نقد عمیق آن ها، از شیوه های رایج در ایران است؛ اما سکوت پاسخ، حقانیت پرسش را نفی نمی کند.
چرا یکی از چرخش های مهم جامعه که در قالب دوبار پیروزی احمدی نژاد در انتخابات تجلی یافت و برخی تضادهای ساختاری جامعه که در قالب چالش های او با رهبر، سپاه، هردو جناح اصولگرا و محافظه کار سنتی و شبکه قدرت اقتصادی-سیاسی رفسنجانی رخ نمود، از دیده تحلیلگرانی پنهان ماند که رئیس جمهور را برکشیده بیت رهبری و سپاه می دانستند؟...
اعتقاد به تقلب، حتی اگر درست باشد، معلول ذهنیتی بود که احمدی نژاد را برکشیده رهبر و سپاه می دانست. دلایل این ذهنیت را در زمینه های دیگری باید جست.
فقر ذهنیت انتقادی، تمایل راست و میانه به پوپولیستی خواندن هر برنامه سوسیال دموکراتیک، سرخوردگی چپ سنتی ایران از سوسیالیزم، باور به نجات بخش بودن توهمی که "طبقه متوسط ایران" پنداشته می شود، ناآگاهی از نقش لایه های حاشیه نشین، فقیر و کم درآمد، نشناختن مکانیزم هایی که هژمونی لایه ای از جامعه را بر دیگر لایه ها ممکن می کند، عادت به دنباله روی از برداشت مسلط، یکی پنداشتن کنش سیاسی و کنش مجازی و عواملی از این دست را می توان از دلایلی دانست که برداشت های پیشین را درباره معنای سیاسی-اجتماعی پدیده احمدی نژاد سبب ساز شدند...
زمینه های پیروزی انتخاباتی احمدی نژاد بر بستر نیاز لایه های حاشیه فقیر و کم درآمد به برنامه های سوسیال دموکراتیک، از دور دوم ریاست جمهوری رفسنجانی و سال هایی آغاز شد که گرایش مسلط بر اپوزیسیون از برنامه های چپ، دور و بر بازتر کردن فضای سیاسی متمرکز شده بود.
خصوصی کردن اقتصاد به سود شبکه های نزدیک به قدرت، فساد و افزایش شکاف فقیر و غنی به دوران رفسنجانی، نارضایتی ها را چندان دامن زد که دور دوم ریاست جمهوری او با شورش های شهری در چند شهر بزرگ به پایان رسید.
بدان سال ها هیچ نیروی سیاسی مخالف یا منتقد، جز اصلاح طلبان مذهبی، در صحنه نبود. این گرایش هژمونی لایه های دیگر جامعه را به دست آورد و آقای خاتمی بر موج نارضایتی عمومی در انتخابات پیروز شد، اما در ۸ سال ریاست جمهوری او برنامه های اقتصادی رفسنجانی ادامه یافت.
شکست معاون خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری و شکست اصلاح طلبان در اتتخابات شورای شهر و مجلس، نمودار آن بود که اصلاح طلبان مذهبی، هژمونی لایه های فقیر و کم درآمد را از دست داده و این لایه ها در جستجوی نامزدی همگن با خود هستند.
در مبارزات انتخاباتی سال ۱۳۸۴، اصلاح طلبان مذهبی و هوادارن سکولار آنان از معین و کروبی حمایت می کردند. رفسنجانی از حمایت بخشی از محافظه کاران و اصلاح طلبان میانه رو و لاریجانی از حمایت بخشی از محافظه کاران سنتی و اغلب اصولگرایان برخوردار بود.
از منظر لایه های فقیر و کم درآمد، رفسنجانی مظهر قدرت، کروبی رئیس مجلس، معین معاون رئیس جمهور، قالیباف یک فرمانده سپاه و لاریجانی وزیر سابق، نمادهای قدرت مستقر بودند.
نظرات شما عزیزان: